کد مطلب:315947
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:212
نوحه سینه زنی زبان حال امام بر بالین برادر
ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم
سقای طفلانم
داغت شكسته پشت من ای راحت جانم
سقای طفلانم
من بی برادر چون كنم با این سپاه دون
با این دل پرخون
ناچار آیم از قفایت ماه تابانم
سقای طفلانم
خواهم برم در خیمگه این جسم صد چاكت
از روی این خاكت
ممكن نباشد یا أخا محزون و نالانم
سقای طفلانم
برخیز ای جان برادر كن علمداری
بنما مرا یاری
بی تو برادر من غریب این بیابانم
سقای طفلانم
بی تو یقین دارم كه فردا زینب نالان
بر ناقه عریان
گردد سوار از راه كین با این یتیمانم
سقای طفلانم
آخر كدامین سنگدل فرق تو بشكسته
قلب مرا خسته
گشته به دل از این الم غم های دورانم
سقای طفلانم
برخیز و بر در خیمه گه یك قطره آبی
به به چه خوش خوابی
ترسم بمیرند از عطش اطفال گریانم
سقای طفلانم
شد روز روشن پیش چشمم تیره همچون شب
چون معجر زینب
بیند جدا دستت چنان این چشم گریانم
سقای طفلانم
امشب به خواب راحتند این فرقه ی كفار
زینب بود بیدار
باشد كنار بستر بیمار نالانم
سقای طفلانم
یا رب به حق این علمدار به خون غلطان
حق شه خوبان
بگذر ز «خاشع» در جزا ای حی سبحانم
سقای طفلانم [1] .
[ صفحه 269]
[1] دست نويس احمد صفدري.